امشب همه چيز رو به راه است همه چيز آرام.... آرام ... باورت مي شود؟ ديگر ياد گرفته ام شبها بخوابم "با ياد تو " تو نگرانم نشو! همه چيز را ياد گرفته ام! راه رفتن در اين دنيا را هم بدون تو ياد گرفته ام! ياد گرفته ام که چگونه بي صدا بگريم! ياد گرفته ام که هق هق گريه هايم را با بالشم، .بي صدا کنم! تو نگرانم نشو!! همه چيز را ياد گرفته ام! ياد گرفته ام چگونه با تو باشم بي آنکه تو باشي! ياد گرفته ام.... نفس بکشم بدون تو...... و به ياد تو! ياد گرفته ام که چگونه نبودنت را با روياي با تو بودن... و جاي خالي ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم! تو نگرانم نشو! همه چيز را ياد گرفته ام! ياد گرفته ام که بي تو بخندم..... ياد گرفته ام بي تو گريه کنم... و بدون شانه هايت....! ياد گرفته ام...که ديگر عاشق نشوم به غير تو! ياد گرفته ام که ديگر دل به کسي نبندم.... و مهمتر از همه ياد گرفتم که با يادت زنده باشم و زندگي کنم!
اما هنوز يک چيز هست... که ياد نگر فته ام... که چگونه.....! براي هميشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم... و نمي خواهم که هيچ وقت ياد بگيرم.... تو نگرانم نشو!! "فراموش کردنت" را هيچ وقت ياد نخواهم گرفت
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,
|